تاریخ طبقات تحت ستم و تاریخ جنبش های مذهبی
برگردان شین میم شین برگردان شین میم شین

 


محمود دولت آبادی (1319)
ستایش قدرت از سوی ناداران نا توان، ریشه در باور به ضعف ابدی خویش دارد.
هنگام که برابری با قدرت در توان نباشد، امید برابری با آن هم نباشد،
در فرومایگان سازشی درونی رخ می نماید و این سازش راهی به ستایش می یابد.
میدان اگر بیابد به عشق می انجامد.
بسا که پاره ای از فرومایگان مردم، در گذر از نقطهً ترس و سپس سازش،
به حد ستایش دژخیم خود رسیده اند و تمام عشق های گمکردهً خویش را در او
جستجو کرده و ـ به پندار ـ یافته اند!
این هیچ نیست، مگر پناه گرفتن در سایهً ترس، از ترس.
گونه ای گریز از دلهرهً مدام.
تاب بیم را نیاوردن.
فرار از احتمال رویارویی با قدرتی که خود را شکستهً محتوم آن می دانی
و در جاذبهً آن چنان دچار آمده ای که می پنداری هیچ راهی بجز جذب شدن در آن نداری.
پناه!
چه خوی و خصال شایسته ای که بدو نسبت نمی دهی؟!
او ـ قدرت چیره ـ برایت بهترین می شود. زیباترین و پسندیده ترین.
آخر جواب خودت را هم باید بدهی...
پس به سرچشمه دست می بری.
به قدرت جامهً زیبا می پوشانی.
با خیالت زیب و زینتش می دهی تا پرستش و ستایش به دلت بنشیند.
دروغی دلپسند برای خود می سازی:
«شمل مردمدار و جوانمرد است!»
کلیدر صفحه 968

تاریخ طبقات تحت ستم و تاریخ جنبش های مذهبی
دومه نیکو لوسوردو

گرامشی تصریح می کند، که در جهان کنونی، گرایشات مذهبی می توانند در جنبش های رهایی بخش طبقات تحت ستم دوباره احیا شوند.
• بیایید به دیالک تیک تحولی نظر بیندازیم، که بعد از
شکست سوسیالیسم
واقعا موجود، بروز کرده است.
• ما عناصری را که شتابزده به ارابهً فاتحان پریده اند، کنار می گذاریم و توجه خود را معطوف صدمات و خسارات معنوی و سیاسی ئی می کنیم که این شکست بر بخش هایی از جنبش کمونیستی وارد آورده است.

• بسیاری از باصطلاح کمونیست ها پا جای پای
جناح مسیحی ـ یهودی مصلحت بین
نهاده، به فاتحان رومی روی آورده و با تکان دادن دم اعلام کرده اند، که با شورش سرکوب شده هیچ رابطه ای نداشته اند.
• حضرات هرگونه سوء ظنی را که آنها را به نحوی از انحاء به
سوسیالیسم واقعا موجود مربوط می کرد، انکار کرده اند و تاریخ سوسیالیسم را به مشتی اعمال ناپسند وحشت انگیز تقلیل داده اند، تا بدین وسیله اعتماد بورژوازی لیبرال را جلب کنند.

• مارکس متد ماتریالیسم تاریخی را در عبارت زیر جمعبندی کرده بود:
• انسانها خود، تاریخ خود را می سازند، ولی نه تحت شرایطی که دلخواه آنها ست.

• اگر امروز کسی با متانت ممکنه سعی کند، توجه مخاطب را به «وضع غیر عادی» (اعلام حکومت نظامی) مداوم جلب کند که بعد از پیروزی انقلاب اکتبر حاکم شده بود، اگر کسی جراًت کند، به تحلیل شرایط عینی مشخصی بپردازد، که در آن، جامعهً ما بعد کاپیتالیستی در حال نشو و نما بود، می توان شرط بست، که پیروان به اصطلاح «کمونیست» جناح مسیحی ـ یهودی مصلحت بین داد و قال شان به هوا خواهد رفت و از یک اسکاندال و توجیه ناصادقانهً امر دم خواهند زد.
• برای فهم این برخورد حضرات، مارکوس اوانگلیوم بیشتر کمک می کند تا «ایدئولوژی آلمانی» و یا «مانیفست حزب کمونیست».

• در چشم این باصطلاح کمونیست ها، محاصرهً سوسیالیسم واقعا موجود و انقلاب سوسیالیستی همانقدر ناچیز و بی اهمیت بوده است، که محاصرهً اورشلیم و انقلاب ملی قوم یهود برای جناح مسیحی ـ یهودی مصلحت بین ناچیز و بی اهمیت بوده است.

• بنظر این آقایان هرگونه کوششی برای تحلیل شرایط مشخص تاریخی بیهوده، غیرواقعی و غیراخلاقی است.
• تنها چیزی که واقعا اهمیت دارد، خلوص بی تردید «آیات آسمانی» است.

جناح مسیحی ـ یهودی مصلحت بین از پیروزی ارتش امپراطوری روم کوچکترین غمی بدل راه نداد و حتی از سقوط اورشلیم و با خاک یکسان شدنش احساس رضایت خاطر کرد.
• این جناح شاهد صحت پیشگویی مسیح بود و چه می توانست شادی بخشتر از دیدن تحقق مشیت الهی به چشم خود باشد؟
• علاوه بر آن، حالا دیگر می شد، آیات آسمانی بی غل و غش را فارغ از کوچکترین جعل و تحریف و تفسیر سیاسی سر هر کوچه و برزن فریاد کرد.

• حضرات باصطلاح کمونیست این روزها دست جناح مسیحی ـ یهودی مصلحت بین را از پشت بسته اند.
• آنها از شکست سوسیالیسم واقعا موجود احساس نوعی آسودگی خاطر می کنند، نوعی آرامش بی دغدغه.
• مگر نه اینکه مارکس پیشگویی کرده بود، که انقلاب سوسیالیستی باید همزمان در همه کشورهای پیشرفتهً سرمایه داری رخ دهد؟
• مگر نه اینکه آقای لنین در خلوص «آیات آسمانی» دست برده و جعل و تحریفش کرده بود؟
• پس پیش بسوی مارکس مقدس و اعلام مارکسیسم ناب بی غل و غش، فارغ از جعلیات و تحریفات لنینی بر سر هر کوچه و برزن.

ادامه دارد

December 31st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي